چیپ های عصبی موج سوم از هوش مصنوعی هستند که به بازار راه خواهند یافت
دوران کامپیوتر های سنتی دیگر به سر آمده و بدون نوآوری نمی توانیم مرز های فناوری را جابجا کنیم
از این رو ضروری است که تحولات اساسی در طراحی با عملکرد بهبود یافته ایجاد شود
که می تواند شیوه مشاهده کامپیوترها را تغییر دهد.
قانون مور (در سال 1965 به نام گوردون مور نامگذاری شده است) می گوید :
تعداد ترانزیستورهای موجود در یک مدار مجتمع متراکم تقریباً هر دو سال دو برابر می شود در حالی که قیمت آنها نصف می شود.
اما این قانون دیگر اعتبار خود را از دست می دهد
اولین نسل از هوش مصنوعی با تعیین قوانین مشخص شد و منطق كلاسیك را تقلید كرده است
تا نتیجه گیری های منطقی را در یك زمینه خاص و با تفسیر محدود ارائه كند.
به عنوان مثال ، این کار برای نظارت بر فرایندها و بهبود کارآیی مناسب بود.
نسل دوم با استفاده از شبکه های یادگیری عمیق برای تجزیه و تحلیل محتویات و داده هایی که عمدتاً مربوط به سنجش و ادراک بودند ، جمع شدند.
نسل سوم درمورد ترازی موازی با فرآیند تفکر انسان مانند تفسیر و اقتباس مستقل است.
به طور خلاصه ، این سلول های عصبی مانند سیستم عصبی انسان کار می کنند ، و از آن تقلید می کند.
این سلول های عصبی به ترانزیستورهای متراکم متصل شده که از فعالیت کانال های یونی تقلید می کنند ، متکی است.
این به آنها امکان می دهد حافظه ، محاسبه و ارتباطات را با سرعت بالاتر ، پیچیدگی و بهره وری انرژی بهتر ادغام کنند.
این فناوری دارای کاربردهای چندگانه مانند :
شناسایی مواد مضر در فرودگاه ، تشخیص وجود بیماری ها و دودهای سمی در هوا است.
بهترین بخش این است که دائماً شبکه داخلی خود را مجدداً سیم می کند تا انواع مختلفی از یادگیری را فراهم کند.
نسخه آینده نگر می تواند رایانه های سنتی را به ماشینهایی تبدیل کند که
بتوانند از تجربه یاد بگیرند و تصمیمات شناختی بگیرند
. از این رو مانند حواس انسان سازگار است.