حقیقت بیرحمانه انسان بودن این است که ما هیچ وقت افکار کسی را جز خودمان نمی فهمیم.و نمی توانیم به جز افکار خودمان به چیز دیگری اعتماد کنی
تنها هوشیاری که ما به آن دسترسی آزاد داریم ، هوشیاری خودمان است
و آنچه را که درباره دیگران از جمله نزدیکترین و عزیزترین ما می دانیم ،
همان چیزی است که ما می توانیم به صورت سطحی از کلمات
و اعمال آنها یا آنچه را که آنها توضیح می دهیم از طریق توضیح استنباط کنیم.
بنابراین ، در دنیایی که به طور فزاینده ای تحت تأثیر عوامل غیر انسانی
مانند روبات ها و هوش مصنوعی قرار گرفته است ،
ناآگاهی ذهن به نوع جدیدی از اضطراب تبدیل شده است.
در حالی که می توان نتیجه گرفت که فرایندهای فکری اعتماد و انگیزه های دیگران باید به لطف زیست شناسی مشترک ما به طور گسترده با تشکر خودشان منسجم شوند ،
اما چنین همگرایی ذهنی با ماشین ها وجود ندارد
این اضطراب الهام بخش تعدادی از نویسندگان داستان های علمی (SF) در طول سال ها شده است.
SF یک ادبیات تغییر برای جوامع اشباع فن آوری است و غالباً به ما کمک می کند تا روند مداوم تحول متقابل را کشف کنیم:
همانطور که ما فناوری را توسعه می دهیم و پالایش می کنیم ، شروع به تعریف مجدد حالت های زندگی و تفکر ما می کند
که به نوبه خود باعث ایجاد تمایلات جدید فناوری می شود.
از آنجایی که عوامل ماشین آلات نقش فزاینده ای را در جامعه بازی می کنند ، نیاز به افزایش اعتماد بیشتر اهمیت پیدا می کند.
این تحقیق نشان می دهد که روبات ها و هوش مصنوعی طراحی شده با “مدل های قابل توضیح” گامی مهم در جهت ادغام روبات ها در زندگی روزمره و کار ارائه می دهند.